شاید کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد نوشته هنریت آن کلاوسِر را خوانده اید کتابی که بر این اصل تاکید دارد که برای رسیدن به خواسته‌هایمان باید دست به عمل بزنیم و اولین قدم در این راه نوشتن و تجسم آن چیزی است که میخواهیم.
درسته شاید مثل فیلم راز یا خیلی کتابهای زرد انگیزشی دیگه باشه، ولی همین کتابهای زرد هم خوبند و با اینکه تاثیر کوتاهی دارند ولی باعث تجدید قوا برای آغازی دوباره هستند.
این حرف که دسته‌ای در مورد رویا بافی و سطحی بودن این کتاب ها میزنند را کنار بگذارید و سعی کنید جملات ناب و قصار آنها را بنویسید.
و با کنار هم قرار دادنشان و کمی توضیح و نظر شخصی به یک مطلب کامل تبدیل کنید و شما با باور به کمک به دیگران برای رسیدن به موفقیت آن را منتشر کنید.
هر کاری را می توانی بکنی یا هر کاری که رویایش را داری آغاز کن، جسارت با خود نبوغ، جادو و قدرت به همراه خواهد آورد.
گوته
نوشتن راهی است که باورهایمان را تقویت کنیم و آنچه را که عجیب و سخت و رویایی می پنداریم را در ذهنمان یکبار به طور کامل تصور کنیم، ایرادتش را بگیریم و در نهایت تبدیل به نقشه راهی برای حرکتمان کنیم.
اگر برایتان نوشتن سخت است، با خود صحبت کنید، خود را نصیحت کنید، خاطرات گذشته را یکبار برای خود تعریف کنید و آن را با دستگاهی ضبط کنید.
در نهایت آنچه را که ضبط کرده اید را گوش کنید و بدون گرفتن ایراد و سختگیری به روی کاغذ بیاوردید یا تایپ کنید و باز بدون سخت گیری بابت ایراد‌های نگارشی و خوب بد بودنش آن را با دیگران تقسیم کنید و نگران بازخورد بد نباشید، چرا که به مرور بهتر و بهتر خواهید شد.
چرا اصلن باید بنویسیم؟
با اینکه در دورانی هستیم که ما چیزهای دیدنی و شنیدنی را به خواندنی ترجیح میدهیم، ولی از این نکته نباید غافل شد که در نهایت شما آن چیزی را که مینویسید خیلی بهتر و دقیق‌تر یاد گرفته و به کار میگیرید.
برای نوشتن بیشتر شما باید بیشتر بخوانید و بیشتر بیاموزید، پس این خود دلیلی است برای بیشتر نوشتن.
کلاوسِر کل هدف نوشتن در این عبارت خلاصه میکند: پذیرش مسئولیت در قبال اتفاقاتی که در زندگی تان رخ می دهند و اتفاقاتی که میخواهید در زندگی‌تان رخ دهند.